دیـگـر هـیـچ مـزه ای دلـچـسـب نـخـواهـد بـود . .

مـن تـمـامِ حـسِ چــِشـایـی ام را . .

رویِ لـبـانـت . .

جـا گـذاشـتـه ام . ..

ﮔﺎﻫﯽ ﺍﻭﻗﺎﺕ ﺑﺎﯾﺪ ﺧﺪﺍ ﺭﻭ ﺷﮑﺮ ﮐﻨﯽ 

ﯾﺎ ﺍﺻﻼ ﺑﻐﻠﺶ ﮐﻨﯽ ﺑﺒﻮﺳﯿﺶ 

ﮐﻪ ﺑﻪ ﭼﯿﺰﯼ ﮐﻪ ﯾﻪ ﺭﻭﺯﯼ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﺳﺘﯽ ﻧﺮﺳﯿﺪﯼ ...

عشق یعنی...

وقتی حتی اسمش رو میبینی...

دلت گرم میشه ...

صد بار تویِ دلت میگی:

الهی قربونِ اسمت بِشَم من

و کلی احساس آرامش میکنی..

خیلی حسِ قشنگیه...

زنــدگــی زیبــاســت...

بــه زیبــایــی چــشـمـهـای پـــف کــــرده از... هــق هــق هـــای شـــبانـــه

بــه زیبــایــی بــغـض نــفــس گــــیر روزانـــه...

بــه زیبــایــی قــلـب تـکه تــکه شـده از... شـکـسـتــنـهـــای بـیـشــمــار

بــه زیبــایــی نـفـسـی کــه از تـنـگـی بالا نـمـیــاد

بــه زیبــایــی تـــمـــام شـــدن تـــدریجــی مــــن....

آدم باید یه “تو” داشته باشه

که هر وقت از همه چیز خسته و ناامید شد بهش بگه :

مهم اینه که تو هستی ؛ گور بابای دنیا

تو دنیا دونفرباش

یکی واسه خودت

ویکی برای دیگری

واسه خودت زندگی کن

وبرای دیگری زندگی باش...

گـــــاهی نـــــه گریـــــه آرامت می کنــــد

و نـــــــــــه خنــــــــده

نــــــــه فریـــــــــاد آرامــت می کنــــــــد

و نـــــــه سکــــــــوت

آنجـــــاست کـــــه بـــا چشمانی خیس

رو بـــه آسمـــــان می کنی و می گویی

خدایــــــا

تنهـــــا تــــو را دارم ...

تنهـــــــایم مگـــــــذار...

دستاشو مشتــ کردهــ بود . . .

پرسیدمــ تویــ مشتتــ چیهــ ؟

گفتــ : خودتـــ نگاهــ کنــ !

دستاشو گرفتمــ و آرومــ باز کردمــ ، تویــ دستاشــ چیزیــ نبود !

گفتمــ : چیزیـــ نیستـــ کهــ . . .

دستامو محکمــ فشرد و گفتـــ :

اما حالا کهــ هستــ . .

کل دنیا هم بگویند دوستم دارند


فایده ندارد


اما ...دوستت دارم های " تو "


چه غوغایی می کند


روحم را تازه می کند

شاید آرام تـر می شدم

فقـط و فقــط …

اگر می فهمیدی ،

حرفهایم به همین راحتــی که می خوانی

نوشته نشده اند !!!

يـــه ســـوال دارم ؟

با عکـــساش چکـــار ميکنـــي؟؟

وقـــتي که رفـــته

تا بوده ، همین بوده :

همیشه دلتنگ اونی هستیم که نیست

و حوصله کسی رو نداریم که هست !

بعد شکایت می کنیم از تنهایی هامون

چه قدر عجیب است !

در خلوتت دلواپسی خاطره ای باشی ،

که تو را بر باد داده اس

پنجره ها کلافه اند از سنگینی نگاه منتظرم

اگر نمی آیی

اینقدر پنجره ها را زجر ندهم

چشم هایم به جهنم

تنهــا نیستم

ولی میان این همه شلوغی،

باز هم احساس تنهایـــی میکنم

و این است درد مـــن . .

فرق نداره شرق یا غرب

شمال یا جنوب

من تورا به هر جهت دوست دارم

درد یعنی.........

بــــــاور نمی كنم 

اینگونه عاشقـانه 

در مـن ، حبس شده باشی!! 

بگو با چه جادوئی 

مرا اینگونه نا عادلانه وقف خودت كردی؟

هیچ وقت

یکی را با همۀ ﻭﺟﻮﺩﺕ ﺩﻭﺳﺖ ﻧﺪﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺵ

ﯾﮏ ﺗﮑﻪ ﺍﺯ ﺧﻮﺩﺕ ﺭﺍ ﻧﮕﻪ ﺩﺍﺭ ﺑﺮﺍﯼ ﺭﻭﺯﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ

ﻫﯿﭻ ﮐﺲ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺟﺰ ﺧﻮﺩﺕ ﻧﺪﺍﺭﯼ !

گاهی نمیدانی بر روی کدام خانه پای گذاشتی که این

گونه خانه ات ویران شده است...

توی رابـــطـه هـــــاتــون اخـــــلاق داشـتــه بـاشیــــــد ...

غــــــــــــرور واســه "غـــــــریــبه" هـــاسـت ....

گیریم تا آخر عُمر تنها بمانی و شریکی برای زندگیت پیدا نکنی!
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
تحمل این موضوع، بسیار آسان‌تر از آنست که شب و روز با کسی

سر و کار داشته باشی، که حتی یکی از هزاران حرف تو را نمی‌فهمد

صــــراط ِ مـستـــقــیمـــ ــ ـ ،


یعــــنی ؛

راهـــی ..

کـه مستقیـمــ

مــی‌رســـد ..


بـه آغـــوش ِ تــــــو

1, 2, 3 ... 10

هــــزاران 10 ......

و تـــــو

هنــــوز نگــــفتي بيــــــا . .

بعد از مـرگـم . . .

قـلــبـم را جــدا از مـن خـــاک کنید

من و دلم هیچ گاه

آبـمـان توی یک جـوی نرفت