چــه سکـــــوتي

دنـــيــــا را فـــرا مـــي گــــرفــــت


اگــــر هـــــر کـــــس فــقــط به انـــــــدازه


" صـــــداقـــــــتـــــش " ســـــخـــــن مــيــگــفــت .

مشکل اینجاست که،

همیشه برای فرار از دست

یک “آدم” به “آدم” دیگری پناه برده ایم !

اعتیاد به آدم ها بدترین نوع اعتیاد است

زنــدگــی زیبــاســت...

بــه زیبــایــی چــشـمـهـای پـــف کــــرده از... هــق هــق هـــای شـــبانـــه

بــه زیبــایــی بــغـض نــفــس گــــیر روزانـــه...

بــه زیبــایــی قــلـب تـکه تــکه شـده از... شـکـسـتــنـهـــای بـیـشــمــار

بــه زیبــایــی نـفـسـی کــه از تـنـگـی بالا نـمـیــاد

بــه زیبــایــی تـــمـــام شـــدن تـــدریجــی مــــن....

مـــن میخواهـم با تو باشـم . . .

تــــو میخواهـی با من باشـی . . .

من اینجـا و تو آنجـا . . .

ولی همچنان خواستن توانستن است . . !

ﮔﺎﻫﯽ ﺍﻭﻗﺎﺕ ﺑﺎﯾﺪ ﺧﺪﺍ ﺭﻭ ﺷﮑﺮ ﮐﻨﯽ 

ﯾﺎ ﺍﺻﻼ ﺑﻐﻠﺶ ﮐﻨﯽ ﺑﺒﻮﺳﯿﺶ 

ﮐﻪ ﺑﻪ ﭼﯿﺰﯼ ﮐﻪ ﯾﻪ ﺭﻭﺯﯼ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﺳﺘﯽ ﻧﺮﺳﯿﺪﯼ ...

زنــدگــی زیبــاســت...

بــه زیبــایــی چــشـمـهـای پـــف کــــرده از... هــق هــق هـــای شـــبانـــه

بــه زیبــایــی بــغـض نــفــس گــــیر روزانـــه...

بــه زیبــایــی قــلـب تـکه تــکه شـده از... شـکـسـتــنـهـــای بـیـشــمــار

بــه زیبــایــی نـفـسـی کــه از تـنـگـی بالا نـمـیــاد

بــه زیبــایــی تـــمـــام شـــدن تـــدریجــی مــــن....

گـــــاهی نـــــه گریـــــه آرامت می کنــــد

و نـــــــــــه خنــــــــده

نــــــــه فریـــــــــاد آرامــت می کنــــــــد

و نـــــــه سکــــــــوت

آنجـــــاست کـــــه بـــا چشمانی خیس

رو بـــه آسمـــــان می کنی و می گویی

خدایــــــا

تنهـــــا تــــو را دارم ...

تنهـــــــایم مگـــــــذار...

شاید آرام تـر می شدم

فقـط و فقــط …

اگر می فهمیدی ،

حرفهایم به همین راحتــی که می خوانی

نوشته نشده اند !!!

توخوب من لاااااااااااشی
اما
آرزو به دلت می زارم  باهام باشی

گاهی نمیدانی بر روی کدام خانه پای گذاشتی که این

گونه خانه ات ویران شده است...

توی رابـــطـه هـــــاتــون اخـــــلاق داشـتــه بـاشیــــــد ...

غــــــــــــرور واســه "غـــــــریــبه" هـــاسـت ....

گیریم تا آخر عُمر تنها بمانی و شریکی برای زندگیت پیدا نکنی!
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
تحمل این موضوع، بسیار آسان‌تر از آنست که شب و روز با کسی

سر و کار داشته باشی، که حتی یکی از هزاران حرف تو را نمی‌فهمد

بعد سالها دختر کبریت فروش را دیدم,بزرگو زیبا شده بود.

به او گفتم کبریت هایت کو؟

میخواهم این سرزمین را به آتش بکشم,

لبخند تلخی زد و گفت کبریت هایم را نخریدن,

سالهاست تن میفروشم ,میخری؟

فاصله عشق و فاحشگي در حد يک شب است...

شبي که نميداني فردايش...

عاشق ميخواندت...

يا فاحشه...

به همين سادگي....!!!!

دختر...

چیزیست که باید از درخت سربلندی چیده شود.

نه در پای علفهای هرز!

ساده کنار می کشم...!

هرچند ! پای من وسط نبود...

مـــــرهم زخـــــم هـــــای کـــــهنه ام

کـــــنج لـــــبان تـــــوست

بــــــــــوسه نمـــــی خـــــواهم

"چــــــــــیزی بگـــــو"

آرامم کن

گـاهـی اوقـات . . .

هـمـه چـیـز دسـت بـه دسـت ِ هـم مـیـدن

تـا تــو را غـرق در رویـاهـا و خـاطـراتـت کـنـن. . .

یـه آهـنـگ پـیـشـواز . . .

2 خـط شـعـر . . .

کـمـی هـوای بـهـاری . . .

یـک وجـب پـیـاده رو . . .

آهـنـگـی کـه دانـشـجـو خـونـه بـغـلـی گـوش مـیـدن . . .

2 کـلـمـه حـرف . . .

بـوی ِ یـه عَـطـر خـاص . . .

طـعـم ِ شـیـریـن ِ یـه خـوراکـی . . .

هـمـه و هـمـه کـافـیـه بـرای ایـنـکـه . . .

تــو چـنـد سـاعـت وسـط اتـاقـت دراز بـکـشـی و خـیـره بـشـی بـه سـقـف

و صـدای بـارون بـشـه آرامـش دهـنـده تـریـن آهـنـگ اون روزت !!!

این روزها دلم اصرار دارد

فریاد بزند؛

اما . . .

من جلوی دهانش را می گیرم،

وقتی می دانم کسی تمایلی به شنیدن صدایش ندارد!!!

این روزها من . . .

خدای سکوت شده ام؛

خفقان گرفته ام تا آرامش اهالی دنیا،

خط خطی نشود . . .!!!

بعد از مـرگـم . . .

قـلــبـم را جــدا از مـن خـــاک کنید

من و دلم هیچ گاه

آبـمـان توی یک جـوی نرفت

خدایا مگر قاضی تو نبودی؟

چطور شد که به دادگاهت نیامدم

و این قاضی نماها حکممان را پیچیدند؟

دنیای آدم برفی ها دنیای ساده ایست..

اگر برف بیاید هست..

اگر برف نیاید نیست..

مثل دنیای مــن اگر تــو باشی هستم

اگر نباشی نیستـــــــــــــــــم ..

دوام نمیاورم سرمای زمستان امسال را

باید کوچ کنم به قشلاق آغوشت

این بار که آمدی

دستانت را روی قلبم بگذار

تا بفهمی این دل با دیدن تو نمی تپد

میلـــرزد

کودکی هایم را ببخش

من بزرگ نمی شوم

نه اینکه نخواهم بزرگ شوم

که در من بزرگی مفهومی است دست نیافتنی

دوست من کودکی هایم را بر من ببخش

فکرشـــو بکــن

یـه روزی تــو خیابــون داریـــم راه مـــی ریـم

دستــــــ تـو تــوی دستـــم

دختـرمــــون تـو بغلـــم و اونـاییــــم کــه مـــا رو مــی بینـن مـی گـــن

ااااا اینـــا بالاخــــره ازدواج کـــــردن

ﻃﺮﻓﺖ ﺑﺎﯾـــــﺪ ﺑﺮﺍﺕ ﯾﻪ ﺗﮑﯿﻪ ﮔﺎﻩ ﻣﺤﮑﻢ ﺑﺎﺷﻪ !!

ﮐﻪ ﻫﺮ ﻭﻗﺖ ﮐﻢ ﺁﻭﺭﺩﯼ ..

خسته شدی 

ﺑﺪﻭﻧﯽ ﺗﻨﻬـــــــﺎ ﻧﯿﺴﺘﯽ ﻭ ﻫﻤﯿـــــــﺸﻪ ﻭ ﻫﻤﻪ ﺟﺎ ﻫﻮﺍﺗﻮ ﺩﺍﺭﻩ ... 

ﺍﯾﻦ ﺁﺭﺍﻣﺶ ﻏﯿﺮ ﻗﺎﺑﻞ ﻭﺻﻔﻪ !!

בهاטּ تـنہـاییم آب مے افتـב براے یڪ قطره بـوבنـت

بی تو هرگز نمی تونم زندگی کنم . . . پس بیا با هم گور به گور بشیم ! !

خدایا یا نوری بیفکن یا توری …

ماهی کوچکت از تاریکی این اقیانوس می ترسد !

سوت پایان را بزنید صداقتم حریف هرزگی زمانه نمیشود...

قبول میکنم باختم.

نه صدایش را نازك كرده بود

نه دستانش را آردی...

از كجا باید به گرگ بودنش شك میكردم؟؟

همیشه سکوت خوب نیست!

گاهی خرد میشوی زیر بار حرف های نگفته

غافل از اینکه به تو تهمت بی جنبگی میزنند

اشیا برای استفاده شدن و انسانها برای دوست داشتن می باشند

ولی افسوس امروزه از انسانها استفاده می شود و

اشیا دوست داشته می شوند !

کسی که نشسته همیشه خسته نیست شاید جایی برای رفتن نداشته باشد

گاهی بخاطر من ماندن را تحمل کن

رفتن از دست همه بر می آید...