گـــناه ... نه !

چـــاره اي نـــبود …!

طـــعم ســـيب مـــيداد ... لبـــانت !

طـــاق زدم ... بهـــشت را با آغـــوشت

1, 2, 3 ... 10

هــــزاران 10 ......

و تـــــو

هنــــوز نگــــفتي بيــــــا . .

بعد از مـرگـم . . .

قـلــبـم را جــدا از مـن خـــاک کنید

من و دلم هیچ گاه

آبـمـان توی یک جـوی نرفت

خدایا مگر قاضی تو نبودی؟

چطور شد که به دادگاهت نیامدم

و این قاضی نماها حکممان را پیچیدند؟

"من" از اینجا صدایت میکنم

"تو" از آنجا بغلم کن

دلم هواتو کرده.....!

گـــناه ... نه !

چـــاره اي نـــبود …!

طـــعم ســـيب مـــيداد ... لبـــانت !

طـــاق زدم ... بهـــشت را با آغـــوشت

بــــــــــــاورم نــــــمـــيــــشـــه ...

چي از دل مــــن،غير مهربوني ديدي ..

چي شد که حالا،يه گل غريبه چيدي ..

بعد اون حـــرفـاي زيبات ..

جـــــدايـت بــرام عجيبه ..

غـــصه هات براي من بود ..

شــــــاديت اما با ....... 

تـــو ســـوزندي خاطـــراتي که تـموم زنـدگیم بود .........

مـــن و تو "مــــــــــا " شده ايم

نمي دانستم که "مــــــا "يـــمان آوازي مي شود 

براي گــــــاوي که در طـــويله ي دلـــت مخـــفي کرده بودي

دنیای آدم برفی ها دنیای ساده ایست..

اگر برف بیاید هست..

اگر برف نیاید نیست..

مثل دنیای مــن اگر تــو باشی هستم

اگر نباشی نیستـــــــــــــــــم ..

دوام نمیاورم سرمای زمستان امسال را

باید کوچ کنم به قشلاق آغوشت

این بار که آمدی

دستانت را روی قلبم بگذار

تا بفهمی این دل با دیدن تو نمی تپد

میلـــرزد

کودکی هایم را ببخش

من بزرگ نمی شوم

نه اینکه نخواهم بزرگ شوم

که در من بزرگی مفهومی است دست نیافتنی

دوست من کودکی هایم را بر من ببخش

فکرشـــو بکــن

یـه روزی تــو خیابــون داریـــم راه مـــی ریـم

دستــــــ تـو تــوی دستـــم

دختـرمــــون تـو بغلـــم و اونـاییــــم کــه مـــا رو مــی بینـن مـی گـــن

ااااا اینـــا بالاخــــره ازدواج کـــــردن

ﻃﺮﻓﺖ ﺑﺎﯾـــــﺪ ﺑﺮﺍﺕ ﯾﻪ ﺗﮑﯿﻪ ﮔﺎﻩ ﻣﺤﮑﻢ ﺑﺎﺷﻪ !!

ﮐﻪ ﻫﺮ ﻭﻗﺖ ﮐﻢ ﺁﻭﺭﺩﯼ ..

خسته شدی 

ﺑﺪﻭﻧﯽ ﺗﻨﻬـــــــﺎ ﻧﯿﺴﺘﯽ ﻭ ﻫﻤﯿـــــــﺸﻪ ﻭ ﻫﻤﻪ ﺟﺎ ﻫﻮﺍﺗﻮ ﺩﺍﺭﻩ ... 

ﺍﯾﻦ ﺁﺭﺍﻣﺶ ﻏﯿﺮ ﻗﺎﺑﻞ ﻭﺻﻔﻪ !!

نیامدن

هزار بهانه می‌خواست

و

آمدن

یکی،

دلتنگت بودم...!

آهای زمستان!

حواست جمع باشد.

که دورتووتمام شاعرانه هایت خط خواهم کشید

اگر...

باآمدنت اوحتی"یک سرفه"کند...

בهاטּ تـنہـاییم آب مے افتـב براے یڪ قطره بـوבنـت

بی تو هرگز نمی تونم زندگی کنم . . . پس بیا با هم گور به گور بشیم ! !

خدایا یا نوری بیفکن یا توری …

ماهی کوچکت از تاریکی این اقیانوس می ترسد !

دلم میخواهد کسی باشد

خوب باشد ، مهربان باشد ، بس باشد

و همه ی این بودن هایش فقط برای من باشد

فقط برای من

به یادهم بودن قشنگ ترین هدیه ای است

که نیاز به با هم بودن ندارد…
 

“بیادتم”

گـذشـت امـا بـدان . . .


'تـا آخـر عـمـر' درگـيـر مـن خـواهـي بـود !


و تـظـاهـر مـي کـنـي . . . نـيـسـتـي !!


مـقـايـسـه ، تـو را از پـا در خـواهـد آورد. . .


"مـن"


مـي دانـم بـه کـجـاي قـلـبـت



شـلـيـک کـرده ام

سوت پایان را بزنید صداقتم حریف هرزگی زمانه نمیشود...

قبول میکنم باختم.

نه صدایش را نازك كرده بود

نه دستانش را آردی...

از كجا باید به گرگ بودنش شك میكردم؟؟

همیشه سکوت خوب نیست!

گاهی خرد میشوی زیر بار حرف های نگفته

غافل از اینکه به تو تهمت بی جنبگی میزنند

دارم خوشتیپ می کنم برم  سر قرار....